کتاب یخ شکن ها – تام شرایتر (اَل بزرگ)
پیشگفتار کتاب یخ شکن ها
نویسنده کتاب یخ شکن ها تام شرایتر ملقب به اَل بزرگ است. آنطور که پیداست او از سال 1972 تجارت بازاریابی شبکه ای را شروع کرده است. تام شرایتر در کنار اینکه بازاریاب موفقی است، نویسنده کتابهای پر فروش بازاریابی هم هست:
و حالا هم کتاب یخ شکن ها را منتشر کرده است. او به این گفته اعتقاد دارد که: «موفقیت از خود رد پا برجای می گذارد.». آری، حرف کاملاً درستی است. اما شکست هم ردپاهایی از خود برجای می گذارد. تام شرایتر هم مثل همه تازه واردهای بازاریاب شبکه ای در اوایل شروع کارش «نه» های زیادی از مشتری ها شنیده است.او می گوید خیلی سعی می کرده که با مشتری های احتمالی سر صحبت را باز کند، اما آنها خیلی سریع موضوع را عوض می کردند و به دنبال بهانه هایی برای رفتن بودند.
در تمام شکست های او سرنخی به وضوح دیده می شد، به نظر شما چه بود؟
ادامه پیشگفتار کتاب یخ شکن ها
تمام صحبت ها و مکالمات او با جملات کلیشه ای و تکراری در مورد فرصتی استثنائی شروع می شد. عباراتی که مورد استفاده قرار می داد بی آنکه خود بداند مشتریان را وادار به «نه» گفتن می کرد. تکرار این اشتباهات، و گفتن پشت سرهم و زنجیروار جملات به مشتریان جدید هم، مشکلش را حل نکرد. مشکلش این بود که کلمات نادرستی به زبان می آورد.
او شروع به تغییر در گفتار خودش را کرد، از جملات آغازین (سر صحبت را باز کردن) اما آن هم تغییری در شغلش ایجاد نکرد.
در ادامه او قصد دارد در کتاب یخ شکن ها به شما اثبات کند که شکست ردپاهای یک شکل از خود بر جای نمی گذارد و مباحث و فرمول هایی از چگونگی «سر صحبت را باز کردن» در کتاب یخ شکن ها برای ما مهیا کرده است.
اگر شما هم صحبتتان را با این جمله شروع می کنید که یک فرصت استثنائی پیدا کرده اید و… به مطالعه این کتاب نیاز فوری دارید!
جملات برگزیده کتاب یخ شکن ها
- مشتری احتمالی همه جا هست، مشروط بر اینکه بدانید چه می خواهید بگویید. «تام شرایتر (اَل بزرگ) – کتاب یخ شکن ها»
قسمتی از کتاب یخ شکن ها
گول این باورهای کاذب را نخورید!
باید به خوبی فکر کنیم، از آنجایی که این کار یک تجارت محسوب می شود، نمی توانیم بر اساس خرافات و داستان های قدیمی کاری را راه اندازی کنیم.
-
تصور غلط 1: ما باید افراد خاصی را پیدا کنیم.
نه. به هیچ وجه نیازی نیست که به دنبال افراد خاص باشید. تقریباً با هر کسی که صحبت کنید می تواند مشتری به حساب آید! چقدر این موضوع می تواند جالب باشد؟
به آن فکر کنید. زمانی که با مشتری احتمالی صحبت می کنید، آنها در زندگی شان خواهان پول بیشتری هستند یا پول کمتر؟
معلوم است که بیشتر!
آنها شاید به دنبال یافتن فرصت باشند، اما ممکن است به دنبال این که ما چه نوع «یخ شکنی» را در گفتگوی مان انتخاب کرده ایم نباشند. احتمال تصورات غلط بیشتری مانند این شنیده اید. هرگز گولشان را نخورید.
-
تصور غلط 2: نمی توانید حرف های نامناسب را به آدم های خوب و شایسته بگویید.
معلوم است که می توانید چیزهای اشتباه بگویید. به همین خاطر است که آن فرد به جای درخواست پیوستن به کار به ما پاسخ «نه» می دهد. اویل کارم، من خیلی حرف های نامناسب را به افراد عالی و خوب می گفتم.
-
تصور غلط 3: نمی توانید حرف های درست را به افراد ناشایست بگویید.
واقعا؟ پس آن فرد در نهایت چگونه تغییر کند؟ این آدم برایش اینگونه مقدر نشده است. یک نفری بالاخره چیزی خواهد گفت و همان زندگی اش را تغییر خواهد داد. شما می توانید آن یک نفر باشید.
-
تصور غلط 4: فقط از خانه بیرون بروید و 100 جواب نه از مشتریانتان بشنوید.
اُه، بگذارید ببینم. اگر از شنیدن سه تا نه به شدت آسیب می بینید، چرا به دنبال 97 تا نه ی دیگر برای آسیب دیدن بیشتر باشید؟
یاد گرفتن جملات درست و متعارف ، و در عوض شنیدن بله از جانب مشتری هایتان منطقی تر و بهتر نیست؟
-
تصور غلط 5: هر «نه» ای شما را به «بله» نزدیک تر می کند.
خیر، هر جواب «نه» شما را به حواب بله نزدیک تر نمی کند، چون شما کلمات اشتباهی را برای گفتن انتخاب می کنید. اگر به دنبال جواب متفاوتی هستید، کلمه و جملات را تغییر دهید.
فهرست مطالب کتاب یخ شکن ها
- پیشگفتار
- چرا من در رنج و عذاب باشم در حالی که شما
- مشتری احتمالی همه جا هست
- هر کجای دنیا که سفر کنم این مشکل وجود دارد
- گول این باورهای کاذب را نخورید
- اولین جملات عصبی کننده که به خواهرتان می گویید
- فرمول شماره 1:
- «من به تازگی راهی پیدا کردم که…»
- فرمول شماره 2:
- «اگه اشکالی نداره…»
- فرمول شماره 3:
- «افراد منفی باف را پیدا کنید.»
- فرمول شماره 4:
- «افراد مثبت را پیدا کنید و آنها را منفی گرا کنید.»
- فرمول شماره 5:
- «من به آدم ها نشان می دهم که چگونه…»
- فرمول شماره 6:
- «خب، خودت می دانی که چطوری (مشکل)»
- کلام آخر
عالی
تشکر از دیدگاه شما کاربر گرامی