چند جمله تا موفقیت در نتورک – تام شرایتر | سلاطین MLM
تا رسیدن به موفقیت در بازاریابی شبکهای تنها چند جمله فاصله دارید!«تام شرایتر» تام شرایتر یا اَلِ بزرگ از معروفترین و حرفهایترین شبکه سازان آمریکایی میباشد. بیش از ۳۰ سال تجربهای قدرتمند و حرفهای در بازاریابی شبکهای دارد. |
در کارگاههای آموزشی همواره این سؤال را از حضار میپرسم که: چند نفر از شما کار و تجارت بازاریابی شبکهای را آرام، آهسته و بدون گرفتن نتیجهی قوی طی کردهاند؟ تقریبا همه دستشان را بالا میبرند. و سپس، داستان شروع کار خودم را میگویم.
در سال ۱۹۷۲ ، کار«نتورک مارکتینگ» را شروع کردم و بعد از یک سال و ده ماه، هیچ توزیعکننده و نتورکی در سازمانم نداشتم. یک رهبر در آن زمان به سراغم آمد و گفت: “هی تام ! تو واقعاً بد کار میکنی! اگر میخواهی موفق شوی، من ۵ اصل موفقیت در «نتورک مارکتینگ» را برایت توضیح میدهم که با انجام دادن آنها به موفقیت خواهی رسید. من هم بسیار خوشحال شدم و خیلی سریع قلم و کاغذی برداشتم و شروع کردم به نوشته اصلی که رهبرم در حال گفتن بود.
اول: تو باید رفتار و منش خودت را درست کنی. (خوب! اینکه کاملاً شخصی بود، اما شاید واقعاً این اصل تأثیرگذار باشد!).
دوم: تو باید به تجارت و کار اعتقاد داشته باشی. )خوب! من همیشه اعتقاد داشتم ! اگر اعتقاد نداشتم که کار را شروع نمیکردم!).
سوم: تو باید هدفمند و هدفدار باشی. )مطمئنم شما هم این اصل را صدبار تابهحال شنیدهاید!).
چهارم: تو باید همیشه مشتاق و باانگیزه باشی. (به خاطر اینکه افراد، جذب آدمهای باانگیزه میشوند تصور میکنم این چارهی کارم باشد!).
پنجم: مثبت باش. (هرکسی میتواند منفی شود، ولی یک رهبر باید همیشه مثبت باشد!).
خوب! اتفاقی که افتاد این بود که من، رفتار و منشم را اصلاح کردم. اعتقادم را نسبت به کار افزایش دادم. چند تا هدف مهم و اصلی برای خودم نوشتم. همیشه هم باانگیزه و مثبت بودم. اما دوباره هیچ نتیجهای نگرفتم! هیچ!
تمام پنج اصل رهبر را اجرا کردم، اما موفق نشدم و همچنان نتیجه و حاصل کارم صفر بود. بعدها متوجه شدم تمام اینِ 5 اصل، سرگرمی خوبی برایم بود. اما زمانی که تکبهتک با مشتری و کسی که معرفیشده در حال صحبتید، اینها پاسخگو و مشکلگشا نیستند.
من الان میدانم شما به چه فکر میکنید. با خودتان میگویید که: یک دقیقه صبر کن! ما هرروز کتابهای انگیزشی میخوانیم و به سیدیهای انگیزشی گوش میکنیم و تمام این اصل را هرروز تکرار میکنیم و بعد تو میگویی که اینها تأثیرگذار نیستند!». بله. زمانی که بهصورت تکبهتک با مشتریهایتان در حال صحبت کردن هستید، این اصول پاسخگو نیستند! شک دارید؟ گفتههای من را باور نمیکنید؟ امتحان کنید.
١. زمانی که بازاریابی شبکهای را آغاز کردید، رفتار و منش شما خوب بود؟ بله، به نظرم منش و رفتارم مشکلی نداشت.
۲. زمانی که اولین بار بازاریابی شبکهای را شروع کردید، آیا به بازاریابی شبکهای اعتقاد نداشتید؟ و آیا تصور نمیکردید که این تجارت، کار بسیار خوب و سودمندی است؟
٣. زمانی که بازاریابی شبکهای را شروع کردید، آیا هدف نداشتید؟ آیا دوست نداشتید که بیشتر کسب درآمد کنید؟ یا اینکه ماشین خود را عوض کنید؟
۴. وقتی کار را شروع کردید، آیا انگیزه لازم را در روز اول نداشتید؟ آیا این احساس را نداشتید که راه نجات و چارهی کار من این تجارت است؟
۵. زمانی که برای اولین بار کار بازاریابی شبکهای را شروع کردید، آیا ذهنیت مثبت نداشتید؟
اگر شما هم مانند دیگران باشید، گفتههای مرا تصدیق خواهید کرد که در شروع کار، هم باانگیزه بودید و هم مثبت و از طرفی، نسبت به کار هم اعتقاد و ایمان راسخ داشتید و… اما کار را آرام شروع کردید. و نهایتاً، تمام کسانی که در جلسه و کارگاههای من شرکت میکردند متوجه میشدند که مشکل کارشان در کجاست. حتی زمانی که آنها تمام ۵ عامل عنوانشده را داشتند، اما بازهم نتیجه لازم را کسب نمیکردند. و نهایتاً من آن چیزی را که باعث تغییر روند کارم شد عنوان کردم.
من چیزهایی را نادیده گرفته بودم که به آنها مهارت گفته میشود. مهارتها چیزهایی است که شما باید دقیقاً انجام دهید. حرفهایی که در زمان پیگیری و معرفی باید دقیقاً عنوان کنید. چیزهایی که باید در رابطه با کارتان بهدرستی بدانید. اگر شما آن مهارتهای لازم را نداشته باشید، کار کردن سخت میشود و «نتورک مارکتینگ» برای شما به یک تجارت سخت تبدیل میشود.
چند جمله تا موفقیت در نتورک – تام شرایتر | سلاطین MLM
این دو محصول ویژه شما را در دو مهارت پیگیری و رفع ابجکشن حرفه ای می کند
۴۴ تجربه و ابزار عالی برای پیگیری– ویژه شرایط ایران – |
|
پاسخگویی سریــــع به ۵۶ آبجکشن متداول در “ایران” – کامل ترین پک رفع آبجکشن |
بگذارید مثالی را برای شما عنوان کنم:
تصور کنید که شما در بزرگترین و حرفهایترین جلسه انگیزشی که تابهحال برگزارشده، شرکت میکنید. و درانتهای جلسه شما را با انرژی از سطح زمین بلندتان میکنند و در هوا معلق نگه میدارند. فرض کنید در جلسه آنقدر انرژی و هیجان به شما انتقال میدهند که شما از سطح زمین کنده میشوید و بعد از اتمام جلسه، بهسرعت به سمت مشتریان و معرفهای خود حرکت میکنید. و البته، سرشار از انرژی و انگیزه هستید. اما زمانی که مشتری و معرفها را میبینید، حرفی برای گفتن ندارید. آیا تصور میکنید که مشتری و معرفها به شما میگویند که: من شروع به فعالیت میکنم، چون تو بسیار پرانرژی، باانگیزه و هدفمند هستی؟ اگر شما حرفی نزنید و اگر کاری انجام ندهید، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.
آنچه بر زبان میآورید و آنچه بهصورت عملی انجام میدهید، در لحظهی روبهرو شدن با مشتریها و معرفها به یاری شما میآید. اگر چیزی نگویید و کاری انجام ندهید، مانند مرده متحرک میمانید. مانند یکتکه گوشت یخزده و بدون روح میشوید. باید کاری انجام دهید و چیزی بگویید. مشتریها و معرفها به دلیل اینکه برنامه و چارت اهدافتان را روی دیوار خانهی خود زدهاید، به شما ملحق نخواهند شد. پس، کلید واقعی اینجاست: «آیا میتوانم آن چیزهایی را که در لحظهی روبهرو شدن با مشتریها و معرفها به کمک من میآیند یاد بگیرم؟» و صدالبته که شما میتوانید این مهارتها را فرابگیرید. و خبر و پیام خوب اینکه برای فراگرفتن آن مهارتها نیازی نیست که استاد دانشگاه باشید یا بازاریاب حرفهای یا…
تنها کاری باید انجام دهید این است که دقیقاً مهارتهای موردنیاز در بازاریابی شبکهای را فرابگیرید.
خبر خوب دیگر آنکه: «افراد تنها چند جمله تا رسیدن به موفقیت و پیروزی در بازاریابی شبکهای فاصلهدارند. تنها با یادگرفتن چند اصل و جمله برای شروع ارتباط سازی و البته، چند پاسخ کلیدی که در هنگام معرفیها و در رویارویی با مشتریها به کار شما میآید و همچنین، خود معرف و نحوهی معرفی کار، میتوانید موفق شوید».
آیا هنوز نسبت به گفتهی من شکاک هستید؟ بگذارید نحوهی پرواز و خلبانی را به شما آموزش دهم. بهعنوان یک خلبان، میخواهم به شما نحوهی پرواز با هواپیما را آموزش دهم! باهم به فرودگاه میرویم و یک هواپیمای تک موتوره ی کوچک را برمیداریم. شما را به داخل کابین خلبان میاندازم و در را بر روی شما قفل میکنم و سپس، برای شما دست تکان میدهم و خداحافظی میکنم. البته، قبل از اینکه بخواهید حرکت کنید، یک سی دی آموزشی هدفگذاری را نیز در اختیار شما قرار خواهم داد! چه اتفاقی در آخر باند پرواز برای شما رخ میدهد؟ هواپیما از باند خارجشده و حتی ممکن است منفجر شود!
حال، فرض کنید که من شما را از داخل هواپیمای صدمهدیده خارج میکنم و به شما میگویم که: «هی! باید باانگیزه باشی!» و دوباره یک هواپیمای دیگر را برمیداریم، شما را درون هواپیمای جدید میگذارم و در ابتدای باند به شما میگویم که برای موفق شدن باید باانگیزه بود. و دوباره برای شما دست تکان میدهم. چه اتفاقی در انتهای باند برای شما رخ میدهد؟ دوباره هواپیما از باند خارج میشود. اما من دوباره به سراغتان میآیم و شما را از داخل هواپیما خارج میکنم
و به شما میگویم: «نه! برندهها کار را ترک نمیکنند و کسانی که کار را ترک میکنند، پیروز نمیشوند. باید استقامت کنی!» و دوباره یک هواپیمای دیگر را برای شما برمیدارم و این بار شعار این است که باید استقامت کنی! یا اینکه باید بر روی کارت تمرکز داشته باشی! یا اینکه باید رفتار و منش خود را بهبود ببخشی! نهایتاً اینکه شما برای رهایی از این عذاب و درد، آموزش پرواز را رها میکنید. بدون در نظر گرفتن اینکه چه مقدار به خلبانی و پرواز علاقه یا ایماندارید!
مهم نیست شما تا چه میزان به خلبانی ایماندارید، اگر مهارت خلبانی را فرانگیرید، نتیجه خروج هواپیما از باند است. و این دقیقاً معادل آن چیزی است که در بازاریابی شبکهای برای افراد تازهوارد رخ میدهد. زمانی که آنها برای بار اول کار را شروع میکنند، هم علاقهمند به این کار هستند و هم انگیزه و ایمان لازم را برای این کاردارند. آنها کاملاً هدفمند هستند و با منش و رفتار درست وارد کار میشوند. تنها چیزی را که آنها نمیدانند، مهارتهای بازاریابی شبکهای است. باید هرچه سریعتر به آنها مهارتهایی را که برای این کار نیاز دارند، آموزش دهید.
آنها زمانی که با دوستان و آشنایانشان در این رابطه صحبت میکنند، ازآنجاکه اطلاعات و مهارت لازم را در این زمینه ندارند، نمیتوانند پاسخ سؤالاتشان را بدهند و خانواده و دوستانشان به آنها میگویند که: «هی! تو دیوانهای !» به خاطر آنکه آنها دقیقاً نمیدانند که چه باید بگویند و چهکاری را باید انجام دهند. برای رهایی از این درد و ناراحتی، کار را رها میکنند.
قانع شدید؟ یا هنوز به مثال دیگری نیاز دارید تا اهمیت مهارتها را درک کنید؟ تصور کنید شما میخواهید کیک شکلاتی بسازید و من بهعنوان آشپز، شما را به آشپزخانه میبرم و میگویم که باید هدفمند باشی. و بعد یک سی.دی. در رابطه باهدف به شما میدهم و از آشپزخانه خارج میشوم ! بعد از یک ساعت که برمیگردم، آیا شما برای من کیک شکلاتی درست کردهاید ؟ خیر! بلکه اهداف و برنامههایتان را بر درودیوار آشپزخانه چسباندهاید. این بار به شما میگویم برای اینکه آشپز حرفهای بشوی باید مثبت و با انرژی و باانگیزه باشی و دوباره شما را رها میکنم. آیا این بار هم شما میتوانید کیک شکلاتی برای من تهیه کنید؟… تا زمانی که کتاب آشپزی در اختیار شما قرار ندهم، شما نخواهید توانست کیک شکلاتی برای من بپزید. این تنها راه است که بتوانید کیک شکلاتی تهیه کنید. زمانی که شما کتاب آشپزی را به من میدهید، قطعاً بار اول بهترین کیک شکلاتی جهان را درست نخواهم کرد. اما میتوانم برای شما یک کیک شکلاتی درست کنم. مهارتهاست که تفاوت ایجاد میکند.
بسیاری از تازهواردها به دلیل نداشتن مهارت، زمانی که در مواجهه با دیگران از پس کارها و از پس سؤالهایی که از آنها میشود، برنمیآیند، کار را رها میکنند. آنها بیش از آنکه نیاز به این داشته باشند که چگونه باید اهدافشان را بنویسند یا اینکه چگونه باید روحیهی خود را بالا نگهدارند، به دانستن و داشتن مهارتهای کلیدی برای انجام دادن کار نیاز دارند. به تازهواردها و اعضای سازمانتان آن کدرهایی را که باید دقیقاً انجام دهند و آن چیزهایی را که باید دقیقاً عنوان کنند، آموزش دهید. نحوهی معرفی کردن، نحوهی پاسخ دادن به سؤالات و ایرادات و… را باید نشان دهید.
جدیدترین محصول رسانه آکارمی بازاریابی شبکه ای را از دست ندهید:
مهارت برگزاری جلسات پرزنت و زبان بدن را یاد بگیرید
راهنمای جامع زبان بدن ویژه نتورکرها |
سایر قسمت های سلاطین MLM را مطالعه کنید:
چرا بازاریابی شبکه ای؟ – دونالد ترامپ | سلاطین MLM | |
چرا بازاریابی شبکه ای؟ – رابرت کیوساکی | سلاطین MLM |