برخلاف بسیاری از تبلیغات شعارگونهی معلمان موفقیت، برنامه ریزی به خودی خود نمیتواند برای ما موفقیت و نتایج مثبت به همراه داشته باشد.
همچنانکه کتاب خواندن، به خودی خود، نمیتواند از ما دانشمند بسازد و مسافرتهای متعدد، نمیتواند از ما یک فرد جهاندیده بسازد و سالها مدیریت، نمیتواند از ما یک مدیر توانمند بسازد.
پیش از اینکه بپرسیم چکونه برنامه ریزی کنیم لازم است سوال مهمتری را پاسخ دهیم: چرا برنامه ریزی را دوست نداریم؟
علاقه به یک فعالیت و دوست داشتن آن فعالیت میتواند نقش مهمی در اثربخشی نهایی آن داشته باشد. چون این علاقه داشتن و رابطه عاطفی خوب با یک موضوع، نحوهی رفتار و تعامل ما را با آن موضوع تغییر میدهد.
کسی که کتاب خواندن را دوست دارد، به شکل متفاوتی کتاب میخواند. کسی که عاشق مسافرت است، به شکل متفاوتی به مسافرت میرود و رویدادها و اتفاقات مسافرت را هم به شکل دیگری، تجربه میکند.
کسی که عاشق مدیریت (و نه ریاست) است، چیزهای زیادی را میبیند و میفهمد و میآموزد که فرد دیگری در همان موقعیت، ممکن است آن را تجربه نکند.
این مسئله در مورد برنامه ریزی هم، مصداق دارد.
برنامه ریزی آنقدر در گفتگوهای روزمرهی ما تکرار میشود که گاهی مفهوم برنامه ریزی و جزئیات فرایند برنامه ریزی را فراموش میکنیم.
در این وضعیت، برنامه ریزی در بهترین حالت صرفاً به هدف گذاری و ثبت هدف ها محدود میشود.
طبیعی است که در این حالت، یا به کلی فراموش میکنیم که برنامه ریزی کردهایم و یا بعد از مدتی که دیدیم به هدفهایمان نزدیک نشدهایم، انگیزهی خود را برای پیگیری برنامهها از دست میدهیم.
بیتوجهی به اجزای اصلی یک برنامه میتواند یکی از علتهایی باشد که اثربخشی برنامههای ما را کاهش میدهد و باعث میشود شوق و رغبت برنامه ریزی را به تدریج از دست بدهیم.
این فایل صوتی راهنمای کامل برنامه ریزی موفقیت در زندگی میباشد